تَفَألی زدم و اینچنین جواب آمد تمام خسته دلان را امید و تاب آمد
جهان مثل ِخزان فصل ِنو بهاران شددوباره از کرم حق شمیم ناب آمد
گُل ِمُقَدَّس خنده بروی لب وا شدهمینکه دلبرمان از پس ِنقاب آمد
گره گشای دو عالم عزیز قلب نبی نگار فاطمه و عشق بوتراب امد
غریق شور و شعف بلبلی غزل می خواند ز آسمان به زمین ِآفتاب آمد
چه! دلبری که ز یمن شکوه میلادش یمی ز رحمت و بارانی از ثواب آمد
همین بس از برکات قدوم او امشبنسیم خوش نفسی از گل و گلاب آمد
بساط مستی ما عاشقان فراهم شد هزار جام دل انگیز پر شراب آمد
رسیده عیدی ما از کرامت حیدربه ما ز عالم بالا چنین خطاب آمد
سفر به کرببلا شد نصیب ما امشبدعای ما همه اینگونه مُستَجاب آمد
حسین آمده جانانه کف بزن زیرا شفیع و یاور ما در صف ِحساب آمدرضا آهی
سایت ادبی شهید رابع استهبان
منبع
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت